هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما
آیا تا به حال فکر کردهاید که به اندازهی استیو جابز محبوب بودن چه حسی دارد؟
مثال های کاریزماتیک
لحظهای را تصور کنید که وارد اتاق کار خود میشوید و همکارانتان به سرعت به شما توجه میکنند. میخواهند حرفهای شما را بشنوند و مشتاق هستند مورد تایید شما قرار بگیرند.
برای افراد کاریزماتیک این یک مدل زندگی است که هرکس تحت تاثیر آنها قرار میگیرد. مردم به شکل آهنربا مجذوب آنها میشوند و احساس میکنند به طرز عجیبی تمایل دارند که هر طوری شده به آنها کمک کنند.
افراد کاریزماتیک زندگیهای جذابی دارند، آنها گزینههای عاشقانهی بیشتری دارند، کسب و کارشان رونق دارد و استرس کمتری را تجربه میکنند. امروزه کاریزما به دانش کاربردی تبدیل شده است.
کاریزما، برای بسیاری از ما یک واژهی جذاب است.
میگوییم که این فرد کاریزما دارد.
آن مدیر کاریزما ندارد.
من تخصصم برای مدیریت خوب است. اما کاریزمای کافی برای این موقعیت را ندارم.
کاریزما (Charisma) را جذبه شخصی ترجمه کردهاند. برخی هم آنرا جاذبه شخصی میدانند.
تعبیر جاذبه به جای جذبه، به ما یادآوری میکند که کاریزما، الزاماً به معنای برتری و تسلط و هیبت و ابهت نیست. بلکه میتواند به نفوذ کلام و رفتار انسانها بر اطرافیانشان اشاره داشته باشد.
کتاب افسانه کاریزما – The Charisma Myth
کتاب افسانه کاریزما The Charisma Myth ممکن است در نگاه اول، به خاطر عنوانش کمی تجاری به نظر برسد.
تأییدیهی ست گادین بر روی جلد هم – که ظاهراً هیچ نویسندهای را ناامید نمیکند – این گمان را تقویت میکند.
کاری که این کتاب انجام میدهد این است که این دانش را با ابزارهای کاربردی و قابل اجرا به همراه نتایج قابل اندازهگیری در اختیار شما قرار میدهد.
اولیویا فاکس کابان نویسندهی فرانسوی-آمریکایی کتاب، چنان که در معرفی خود در کتاب آورده است، در دانشگاههای مطرح و نیز برای بسیاری از شرکتهای بزرگ در زمینهی کاریزما و ویژگی های افراد کاریزماتیک سخنرانی کرده است.
اما اگر کمی کتاب را ورق بزنید، به نتیجه میرسید که – حداقل در مقایسه با تأثیرگذاری اولیه – کتابی نسبتاً علمی است.
نویسنده کوشیده است توصیهها و حرفهایش را با تکیه بر مقالات و مطالعات معتبر، مستند کرده و تا حد امکان، خواننده را به بررسی منابع بیشتر در زمینهی پیشنهادهایش، ترغیب کند.
اگر بخواهیم کتاب افسانه کاریزما را با کتاب قوانین کاریزما (که از نظر میزان علمی – تجاری بودن، مشابه هستند) مقایسه کنیم، میتوانیم بگوییم که هر دو کتاب، به جنبههای ذهنی و رفتاری کاریزما پرداختهاند.
اما کتاب قوانین کاریزما در مقایسه با افسانه کاریزما، سهم بیشتری را به جنبههای ذهنی داده است.
در واقع فاکس کابان در کتاب خود، گاهی به سمت مهندسی معکوس کاریزما نزدیک شده و کوشیده است مخاطب را به تقلید از رفتار افراد کاریزماتیک، تشویق کند (مثلاً در نخستین صفحهها با این پیشنهاد مواجه میشویم که پیش از اینکه پاسخ طرف مقابل را بدهید، همواره دو ثانیه سکوت کنید).
پس قبل از بررسی ” هنر جذاب بودن از کتاب افسانه کاریزما ” بیایید یک کتاب کاریزماتیک دیگر را بررسی کنیم.
کتاب The Laws of Charisma قوانین کاریزما
کتاب The Laws of Charisma یا قوانین کاریزما نوشته کرت مورتنسن (Kurt Mortensen) توسط انتشارات انجمن مدیریت آمریکا (AMACOM) منتشر شده و میکوشد به بررسی نکاتی بپردازد که میتوانند به افزایش کاریزمای شخصی کمک کنند.
این کتاب برای نخستین بار در سال ۲۰۱۱ منتشر شد و تا امروز مورد استقبال علاقمندان به بحث کاریزما قرار گرفته است.
کتاب قوانین کاریزما، با نامی که کمی ظاهر تجاری دارد تحت عنوان جذبه، راز تاثیرگذاری و نفوذ به فارسی هم ترجمه شده است.
به صورت یک قاعدهی کلی، استفاده از واژهی راز در عنوان یک کتاب، میتواند معنای تجاری بدهد. چون اگر چیزی راز است، نویسنده چطور از آن اطلاع دارد و اکنون میخواهد با همه در میان بگذارد؟ البته این کمسلیقگی صرفاً در ترجمهی فارسی وجود دارد و در عنوان اصلی این ویژگی وجود ندارد.
10 کتاب پیشنهادی پاییز 99 – موفقیت – مدیریت – روانشناسی
این کتاب به پنج بخش اصلی تقسیم شده است که عنوانهای آنها به شرح زیر است:
نویسنده، برای بخش نخست کتاب، عنوان Presence یا حضور را انتخاب کرده و در آن به موضوعات زیر پرداخته است:
شور و شوق
اعتماد به نفس
همسویی عمل و نیت
خوش بینی
قدرت مثبت و اجتناب از اجبار
سلامت و انرژی
خوشحالی و حس شوخطبعی
عنوان بخش دوم، Core Qualities است که با توجه به محتوا، میتوان آن را به صفات و ویژگیهای کلیدی ترجمه کرد. او، هفت ویژگی و صفت کلیدی را برای افراد کاریزماتیک نام میبرد:
نظم شخصی
شایستگی شهود
هدفمندی
شناخت و مدیریت انگیزه
صداقت و یکپارچگی گفتار و رفتار
تمرکز
مستقل از اینکه تعریف کاریزما در ذهن و باور شما چه باشد، احتمالاً مجاب کننده بودن و مهارت متقاعدسازی را از جمله ویژگی های افراد کاریزماتیک میدانید.
نویسندهی کتاب قوانین کاریزما هم، همین باور را دارد و بخش سوم کتابش را به مهارتهای ارتباطی و به طور خاص متقاعدسازی در ارتباطات پرداخته است.
موارد زیر از جمله موضوعاتی هستند که مورد توجه او قرار گرفتهاند:
مهارت ارائه
مهارت رابطه برقرار کردن با دیگران نفوذ و تاثیرگذاری
مهارت داستان گویی
ارتباط چشمی
گوش دادن فعال و موثر
ایجاد صمیمیت
اگر بخواهیم یک جملهی محوری و کلیدی از بخش چهارم کتاب را انتخاب کنیم، بیتردید باید به سراغ جملهی زیر برویم:
موارد زیر از جمله موضوعاتی هستند که در بخش چهارم از کتاب مورد توجه نویسنده قرار گرفتهاند:
الهام بخش بودن برای دیگران
درک مفهوم عزت نفس و کمک افزایش عزت نفس دیگران داشتن اعتبار و اصالت (پیشنیاز کمک به دیگران برای رشد)
برانگیختن دیگران
کمک به شکلگیری چشم انداز
همدلی
احترام به دیگران
کلمهی ناخودآگاه در گفتار مورتنسن را نباید با مفهوم ناخودآگاه که روانشناسانی مانند فروید مطرح میکنند اشتباه بگیریم.
او به تاثیراتی توجه دارد که ما بدون توجه آگاهانه بر طرف مقابل میگذاریم:
گاهی با انتخاب دقیق کلمات، گاهی با پیامهای غیرکلامی، گاهی با خُلق و هیجانات خود و گاه با وضعیت ظاهری خودمان.
حالا با دانستن موارد فوق دوباره به سراغ هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما می رویم.
چرا هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما “charisma”؟
حدس زدن اینکه چرا نویسنده، عنوانِ افسانه کاریزما را برای کتاب خود انتخاب کرده دشوار نیست.
او معتقد است که نباید فکر کنیم برخی افراد کاریزماتیک به دنیا میآیند و برخی دیگر، هرگز نمیتوانند به این ویژگی دست پیدا کنند.
در واقع او ذاتی بودن کاریزما را یک افسانه (Myth) میداند و معتقد است که همه با تلاش و تمرین، حتی اگر نتوانند به بالاترین سطح کاریزما دست پیدا کنند، میتوانند جایگاه فعلی خود را در این زمینه، بهبود بخشند.
نکتهای دربارهی کاریزما
در ادامه قصد داریم برخی از نکات و پیشنهادهای مطرح شده در کتاب افسانه کاریزما را برای شما مطرح کنیم.
سه ویژگی یک شخصیت کاریزماتیک
تقریباً تمام کتاب افسانه کاریزما بر روی سه ویژگی متمرکز شده است. سه ویژگی که نویسنده آنها را ویژگی شخصیتهای کاریزماتیک میداند و البته هر سه مورد را با اشاره به مطالعات و تحقیقات معتبر، مستند کرده است
از سه موردِ حضور، دوستانه بودن و شایستگی، فاکس کابان دو مورد آخر (دوستانه بودن و شایستگی) را از تحقیقات خانم سوزان فیسکه (Susan Fiske) استخراج کرده است.
البته کابان این بحث را هم با نیمنگاهی به مطالعات امی کادی مطرح کرده و جالب اینجاست که خود امی کادی در سال ۲۰۱۵ (سه سال پس از انتشار کتاب افسانه کاریزما) کتاب مستقلی را با عنوان Presence منتشر کرده است.
در بخشی از هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما میخوانیم:
کاریزما سحر و جادو نیست، رفتاری است قابل فراگیری.
برخلاف تصور عامه مردم، افراد کاریزماتیک متولد نمیشوند تا از بدو تولد فطرتا جذاب باشند. اگر کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، افراد کاریزماتیک میبایست همیشه جذاب و محبوب باشند در حالی که اینگونه نیست.
حتی برای جذابترین و مشهورترین ستارگان هم کاریزما میتواند در یک لحظه وجود داشته باشد و در لحظهی دیگری غیرفعال باشد. مریلین مونرو میتوانست کاریزمایش را مثل فشار دادن یک دکمه خاموش کند و کاملا از دیدگان محو شود. او برای اینکه بتواند دوباره کاریزمایش را فعال کند تنها ظاهرش را تغییر داد.
همانگونه که تحقیقات گسترده در سالهای اخیر نشان دادهاند، کاریزما نتیجهی رفتارهای غیرکلامی ویژهای است، نه یک ویژگی اختصاصی ذاتی یا خارقالعاده. یکی از دلایلی که بفهمیم چرا سطوح کاریزما نوسان میکند این است: وجود آن وابسته به این است که شخص این رفتارها را نشان میدهد یا خیر.
آیا تا به حال حس اعتماد کامل و تسلط بر شرایط را تجربه کردهاید؟ لحظهای به نظرتان برسد که افراد تحت تاثیر شما قرار گرفتهاند، حتی همان لحظهای که اشخاص پیرامونتان از تعجب در دلشان بگویند وای و غرق حیرت شوند. ما الزاما چنین تجربههایی را کاریزما نمیپنداریم یا خودمان را کاریزماتیک حساب نمیکنیم، زیرا تصور میکنیم که افراد کاریزماتیک در هر لحظه از روز جذاب هستند، در حالی که واقعا این طور نیست.
یکی از دلایلی که کاریزما به اشتباه ذاتی تصور میشود این است که رفتارهای کاریزماتیک نیز مانند بسیاری از مهارتهای اجتماعی عموما در سنین کودکی فراگرفته میشوند.
در واقع مردم معمولا آگاهانه متوجه نمیشوند که دارند آنها را میآموزند. تنها رفتارهای جدید را امتحان میکنند، نتایج را میبینند و آنها را بهبود میبخشند و در نهایت رفتارها غریزی و ذاتی میشوند.
تعداد بیشماری از چهرههای سرشناس کاریزماتیک سخت تلاش کردهاند نا کاریزمایشان را افزایش دهند و آن را گام به گام بهبود بخشند. اما چون ما آنها را در بالاترین سطح کاریزمایشان میبینیم، برایمان دشوار است که بپذیریم چنین ستارگانی همیشه این طور اثرگذار نبودهاند.
مدیر عامل پیشین شرکت اپل، استیو جابز، که به عنوان یکی از کاریزماتیکترین مدیران ده ساله ۲۰۰۲-۲۰۱۲ به شمار میرود، کارش را این گونه آغاز نکرده بود.
بهترین آموزش های سئو و دیجیتال مارکتینگ در 5 کتاب
در واقع اگر نخستین سخنرانیهای او را ببینید، خواهید دید که او به وضوح کمرو و خجالتی بود و برخوردش از حالت به شدت هیجانی به صورت تماما کسل کنندهای تغییر میکرد. جابز به تدریج سطح کاریزمایش را در طول سالها بهبود بخشید و میتوانید پیشرفت تدریجی او را در محلهای عمومی مشاهده کنید.
قسمت هایی از هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما
برخلاف تصور عامه مردم، افراد کاریزماتیک متولد نمی شوند تا از بدو تولد فطرتا جذاب باشند. اگر کاریزما یک ویژگی ذاتی بود، افراد کاریزماتیک می بایست همیشه جذاب و محبوب باشند در حالی که اینگونه نیست.
آیا تا به حال حس اعتماد کامل و تسلط بر شرایط را تجربه کرده اید؟ لحظه ای به نظرتان برسد که افراد تحت تاثیر شما قرار گرفته اند، حتی همان لحظه ای که اشخاص پیرامون تان از تعجب در دل شان بگویند وای و غرق حیرت شوند. ما الزاما چنین تجربه هایی را کاریزما نمی پنداریم یا خودمان را کاریزماتیک حساب نمی کنیم، زیرا تصور می کنیم که افراد کاریزماتیک در هر لحظه از روز جذاب هستند، در حالی که واقعا این طور نیست.
تعداد بیشماری از چهرههای سرشناس کاریزماتیک سخت تلاش کرده اند تا کاریزمای شان را افزایش دهند و آن را گام به گام بهبود بخشند. اما چون ما آن ها را در بالاترین سطح کاریزمای شان می بینیم، برای مان دشوار است که بپذیریم چنین ستارگانی همیشه این طور اثرگذار نبوده اند.
نتیجه گیری از هنر جذاب بودن کتاب افسانه کاریزما
کاریزما باعث میشود که مردم شما را دوست داشته باشند، به شما اعتماد کنند و بخواهند آنها را رهبری کنید. این نشانهای است که تعیین میکند آیا به عنوان یک پیرو یا یک رهبر دیده میشوید، آیا ایدههای شما پذیرفته میشود و پروژههای شما چگونه به شکل موثری به اجرا در میآید. دوست داشته باشید یا نه، کاریزما جهان را به حرکت درمیآورد، کاریزماست که باعث میشود افراد بخواهند چیزی را که شما از آنها میخواهید انجام دهند.
کاریزما البته در کسب و کار لازم است. چه زمانی که برای یک شغل جدید اقدام میکنید و چه زمانی که بخواهید در سازمان خودتان ارتقا پیدا کنیدبه شما کمک خواهد کرد تا به هدفتان برسید. چندین مطالعهی همزمان نشان داده است که افراد کاریزماتیک ردههای سازمانی بالاتری را کسب میکنند و افراد بالاتر یا زیر دستشان آنها را موثرتر میبینند.